روز دهم سفر - بازگشت به ایران
ساعت 1:30 بامداد با صدای زنگ ساعت بیدار شدیم و وسایل را برداشته و
به لابی رفتیم . کارهای chek out
هتل را انجام دادیم و دیدیم که راننده آمده و با کمک خدمتکار هتل وسایل را در ماشین
گذاشتند . انعام کارکنان را دادیم و از آنها خداحافظی کردیم . سوار ماشین شده و به
طرف فرودگاه جیپور حرکت کردیم .
ورود به فرودگاه جیپور :
بعد از حدود 40 دقیقه به فرودگاه رسیدیم . فرودگاه جیپور اصلا به بزرگی و زیبایی فرودگاه دهلی نبود و تعداد پروازهایش بسیار کمتر بود .
مدت زیادی در سالن پرواز نشستیم تا گیت باز شده و
درون هواپیما برویم . در زمانی که در سالن نشسته بودیم تقریبا هر پنج دقیقه یکبار
پس لرزه به وقوع می پیوست .
از فرودگاه چند بسته کلوچه برای سوغاتی خریدیم و در ساک دستی گذاشتیم تا به بالای هواپیما ببریم .
در کل مسافرینی که در سالن نشسته بودند ، فقط 4 نفر
خانم بودیم ، من و خواهرم و دو خانم هندی که مادر و دختر بودند . بقیه همسفران همه
مرد بودند و همه از قشر فقیر و با سطح بهداشت پایین . خیلی از آنها مهاجر بوده و
از کشورهای نپال و برمه و بنگلادش و ... بودند که برای کار به شارجه ( امارات
متحده عربی ) می رفتند . در سالن بوی بدی پیچیده بود و من نگران بودم که چه کسی
قرار است در هواپیما کنار ما بنشیند .
سرانجام گیت پرواز باز شده و سوار هواپیما شدیم . از
شانس بد ما در کنارمان مرد جوانی نشست که بسیار بوی بدی داشت و مرتب از جایش بلند
میشد و باز می نشست و یک لحظه آرام و قرار نداشت . تا زمان رسیدن به شارجه حدود سه
ساعت با عذاب در هواپیما نشستیم و سرانجام به مقصد رسیدیم .
ورود به شارجه ( امارات متحده عربی ) :
با خوشحالی از هواپیما پیاده شده و به سالن رفتیم .
حدود ساعت 9 به وقت هند بود - که به وقت شارجه 7:30 صبح می شد - و تا ساعت 12 ظهر که
پرواز بعدی از شارجه به مشهد انجام میشد باید در سالن منتظر می بودیم .
مقداری پول که برای خرید نگه داشته بودیم را تبدیل
به درهم امارات کردیم و به جبران روز قبل که در هتل مانده و نتوانستیم به بازار
برویم ، مقداری خرید کردیم . چند لباس و سوغاتی خریدیم و در ساک دستی گذاشتیم .
سپس به مکدونالد فرودگاه رفتیم و چیز برگر خریدیم و
به جای صبحانه و ناهار خوردیم . مدتی در سالن نشستیم و بالاخره در ساعت 11 صبح ،
گیت پرواز باز شد و سوار هواپیما شدیم . در این پرواز نیز در کل حدود 15 نفر
ایرانی بودیم و اکثرا عرب بودند و از کشورهای بحرین و امارات و یمن به مشهد سفر می
کردند .
بعد از 2 ساعت در حدود ساعت 2:15 ظهر به وقت شارجه
و ساعت 2:45 به وقت ایران به مشهد رسیدیم . در بالای فرودگاه مشهد بودیم که دستور
بستن کمربندها و فرود در فرودگاه هاشمی نژاد مشهد داده شد و در حال فرود بودیم که درست
در زمانی که چرخ ها در حال باز شدن بودند ، مجددا هواپیما اوج گرفت . خواهرم گفت
فکر کنم اتفاقی افتاد و یک دفعه دیدیم که همه سرنشینان به هراس افتاده و همه مشغول
فرستادن صلوات و خواندن آیت الکرسی شدند . سپس خلبان اعلام کرد که مشکل کوچکی پیش
آمده و فرود با تاخیر همراه است و از مسافرین خواست که آرامش خود را حفظ کرده و
برای فرود سالم و برطرف شدن نقص فنی دعا کنند .
ورود به فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد :
همه ترسیده بودیم . من به خواهرم گفتم اینها همه نتیجه ناشکری کردن ما بود . اول زلزله و حالا هم نقص فنی که احتمالا باز نشدن چرخ های هواپیما است . شروع به دعا کردیم و در مدت 20 دقیقه بر روی تمام شهر مشهد چرخیدیم و سرانجام به سلامت فرود آمدیم . ولی در این مدت شوک بزرگی به همه ما وارد شد . زمانی که به سلامت از هواپیما بیرون آمدیم و به سالن فرودگاه رفتیم ، خیلی خوشحال بودیم و من که همانجا تصمیم گرفتم که هیچ وقت ناشکری نکنم .
در فرودگاه وسایل را تحویل گرفتیم و از گمرک عبور کردیم و اولین نفری که دیدیم شوهر خواهرم بود که برای بردن ما از فرودگاه به منزل آمده بود . پس از احوالپرسی به منزل رفتیم و خانواده را ملاقات کردیم .
به این ترتیب سفر 10 روزه ما تمام شد و خاطرات خوبی از آن به جا ماند که هنوز هم از یادآوری آن خاطرات لذت می برم . به همین دلیل سفرنامه ام را به نگارش در آوردم تا کسانی که عاشق سفر و جهانگردی و آشنایی با اقوام مختلف و مذاهب و آداب و رسوم و فرهنگ سایر ملل هستند ، با شناخت بیشتری به سفر بروند .
در کل من قبلا به دوبی ، استانبول ترکیه ، تایلند و عراق سفر کرده بودم و همه آنها تجربه خوب و جالبی بودند ولی با توجه به علایقم ، بهترین و جالبترین سفر تا کنون همین سفر به هندوستان بوده است .
در پایان از همه خوانندگان محترم که صبر و حوصله کرده و تا پایان سفرنامه همراهی کردند تشکر کرده و برای همه آرزوی سلامتی و خوشی دارم .
- ۹۴/۰۴/۲۳