سفرنامه

جهانگردی و سفر به دنیای زیبایی که در آن زندگی می کنیم

سفرنامه

جهانگردی و سفر به دنیای زیبایی که در آن زندگی می کنیم

هدف از ایجاد این وبلاگ آشنایی علاقمندان به گردشگری و شناخت فرهنگ ،مذهب ، آداب و رسوم و پیشینه اقوام مختلف است .

طبقه بندی موضوعی

روز دهم سفر - بازگشت به ایران

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ب.ظ

ساعت 1:30 بامداد با صدای زنگ ساعت بیدار شدیم و وسایل را برداشته و به لابی رفتیم . کارهای chek out هتل را انجام دادیم و دیدیم که راننده آمده و با کمک خدمتکار هتل وسایل را در ماشین گذاشتند . انعام کارکنان را دادیم و از آنها خداحافظی کردیم . سوار ماشین شده و به طرف فرودگاه جیپور حرکت کردیم .


ورود به فرودگاه جیپور :

بعد از حدود 40 دقیقه به فرودگاه رسیدیم . فرودگاه جیپور اصلا به بزرگی و زیبایی فرودگاه دهلی نبود و تعداد پروازهایش بسیار کمتر بود .

مدت زیادی در سالن پرواز نشستیم تا گیت باز شده و درون هواپیما برویم . در زمانی که در سالن نشسته بودیم تقریبا هر پنج دقیقه یکبار پس لرزه به وقوع می پیوست .

http://s6.picofile.com/file/8200074526/Jaipur_Airport_B.jpg

http://s3.picofile.com/file/8200073876/jaiairport.jpg

http://s6.picofile.com/file/8200071900/airport.jpg

http://s6.picofile.com/file/8200074576/jaipur_international_2_med_med_hr.jpeg

http://s6.picofile.com/file/8200076518/lucknow_airport_621x414.jpg

http://s3.picofile.com/file/8200074668/jaipur_airport3.jpg

از فرودگاه چند بسته کلوچه برای سوغاتی خریدیم و در ساک دستی گذاشتیم تا به بالای هواپیما ببریم .

در کل مسافرینی که در سالن نشسته بودند ، فقط 4 نفر خانم بودیم ، من و خواهرم و دو خانم هندی که مادر و دختر بودند . بقیه همسفران همه مرد بودند و همه از قشر فقیر و با سطح بهداشت پایین . خیلی از آنها مهاجر بوده و از کشورهای نپال و برمه و بنگلادش و ... بودند که برای کار به شارجه ( امارات متحده عربی ) می رفتند . در سالن بوی بدی پیچیده بود و من نگران بودم که چه کسی قرار است در هواپیما کنار ما بنشیند .

http://s3.picofile.com/file/8200076484/Jaipur_Airport2.jpg

http://s3.picofile.com/file/8200071842/air_conditioned_building.jpg
سرانجام گیت پرواز باز شده و سوار هواپیما شدیم . از شانس بد ما در کنارمان مرد جوانی نشست که بسیار بوی بدی داشت و مرتب از جایش بلند میشد و باز می نشست و یک لحظه آرام و قرار نداشت . تا زمان رسیدن به شارجه حدود سه ساعت با عذاب در هواپیما نشستیم و سرانجام به مقصد رسیدیم .


ورود به شارجه ( امارات متحده عربی ) :

با خوشحالی از هواپیما پیاده شده و به سالن رفتیم . حدود ساعت 9 به وقت هند بود - که به وقت شارجه 7:30 صبح می شد - و تا ساعت 12 ظهر که پرواز بعدی از شارجه به مشهد انجام میشد باید در سالن منتظر می بودیم .

http://s3.picofile.com/file/8200071218/_MaxW_640_imageVersion_default_AR_140819285.jpg

http://s6.picofile.com/file/8200075184/sharjah_airport_freezone_setup.jpg

http://s3.picofile.com/file/8200075784/sharjah_3.jpeg

مقداری پول که برای خرید نگه داشته بودیم را تبدیل به درهم امارات کردیم و به جبران روز قبل که در هتل مانده و نتوانستیم به بازار برویم ، مقداری خرید کردیم . چند لباس و سوغاتی خریدیم و در ساک دستی گذاشتیم .

http://s6.picofile.com/file/8200076126/sharjah_6.jpg

http://s6.picofile.com/file/8200076242/sharjah_7.jpg

http://s6.picofile.com/file/8200075926/sharjah_4.jpg

http://s6.picofile.com/file/8200075268/sharjah_duty_free_oct13.jpg

سپس به مکدونالد فرودگاه رفتیم و چیز برگر خریدیم و به جای صبحانه و ناهار خوردیم . مدتی در سالن نشستیم و بالاخره در ساعت 11 صبح ، گیت پرواز باز شد و سوار هواپیما شدیم . در این پرواز نیز در کل حدود 15 نفر ایرانی بودیم و اکثرا عرب بودند و از کشورهای بحرین و امارات و یمن به مشهد سفر می کردند .

http://s3.picofile.com/file/8200075426/sharjah_8.jpg

بعد از 2 ساعت در حدود ساعت 2:15 ظهر به وقت شارجه و ساعت 2:45 به وقت ایران به مشهد رسیدیم . در بالای فرودگاه مشهد بودیم که دستور بستن کمربندها و فرود در فرودگاه هاشمی نژاد مشهد داده شد و در حال فرود بودیم که درست در زمانی که چرخ ها در حال باز شدن بودند ، مجددا هواپیما اوج گرفت . خواهرم گفت فکر کنم اتفاقی افتاد و یک دفعه دیدیم که همه سرنشینان به هراس افتاده و همه مشغول فرستادن صلوات و خواندن آیت الکرسی شدند . سپس خلبان اعلام کرد که مشکل کوچکی پیش آمده و فرود با تاخیر همراه است و از مسافرین خواست که آرامش خود را حفظ کرده و برای فرود سالم و برطرف شدن نقص فنی دعا کنند .


ورود به فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد :

همه ترسیده بودیم . من به خواهرم گفتم اینها همه نتیجه ناشکری کردن ما بود . اول زلزله و حالا هم نقص فنی که احتمالا باز نشدن چرخ های هواپیما است . شروع به دعا کردیم و در مدت 20 دقیقه بر روی تمام شهر مشهد چرخیدیم و سرانجام به سلامت فرود آمدیم . ولی در این مدت شوک بزرگی به همه ما وارد شد . زمانی که به سلامت از هواپیما بیرون آمدیم و به سالن فرودگاه رفتیم ، خیلی خوشحال بودیم و من که همانجا تصمیم گرفتم که هیچ وقت ناشکری نکنم .

در فرودگاه وسایل را تحویل گرفتیم و از گمرک عبور کردیم و اولین نفری که دیدیم شوهر خواهرم بود که برای بردن ما از فرودگاه به منزل آمده بود . پس از احوالپرسی به منزل رفتیم و خانواده را ملاقات کردیم .

به این ترتیب سفر 10 روزه ما تمام شد و خاطرات خوبی از آن به جا ماند که هنوز هم از یادآوری آن خاطرات لذت می برم . به همین دلیل سفرنامه ام را به نگارش در آوردم تا کسانی که عاشق سفر و جهانگردی و آشنایی با اقوام مختلف و مذاهب و آداب و رسوم و فرهنگ سایر ملل هستند ، با شناخت بیشتری به سفر بروند .

در کل من قبلا به دوبی ، استانبول ترکیه ، تایلند و عراق سفر کرده بودم و همه آنها تجربه خوب و جالبی بودند ولی با توجه به علایقم ، بهترین و جالبترین سفر تا کنون همین سفر به هندوستان بوده است .

در پایان از همه خوانندگان محترم که صبر و حوصله کرده و تا پایان سفرنامه همراهی کردند تشکر کرده و برای همه آرزوی سلامتی و خوشی دارم .

  • ح... نصیری

نظرات  (۴)

  • ایلیا علیپور
  • آفرین خیلی قشنگ بود 👌👌👌
    سلام خیلى جامع ,کامل و عالى بود 
    موفق باشید
    سلام خسته نباشی خیلی جالب بود باز هم افسوس خوردم من نیومدم

    سفرنامه شما را خواندم کامل و با جزییات  بود فقط یه سوال در هند هتل چهار ستاره با پنج ستاره تفاوت چندانی داره یا نه ؟ هتل ها امکانات رفاهی مثل استخر و د یسکو و.. دارند یا نه؟ بین هند و مالزی کدام یک را پیشنهاد می کنید لطفا جواب را به واتس اب من بفرستید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی